- فصل اول: در بيان اينكه تاريخ را چگونه بايد خواند و همچنين در اين فصل روش امام طبري و اهميت اسناد در تاريخ اسلامي بيان شده است. - فصل دوم: در اين فصل حوادثي كه از وفات پيامبر ص تا سال شصت و يك هجري رخ داده است را بيان ميكنم و حوادث مهمي كه در اين دوران رخ داده است را تا آن جا كه ميتوانم با اسناد صحيح ذكر ميكنم. و به داستانهاي دروغين و ساختگي گوشزد مينمايم. - فصل سوم: در اين فصل به موضوع عدالت اصحاب به استناد از كتاب و سنت با بيان مهمترين شبهاتي كه در مورد آنها ايراد شده است و بيان حقيقت در اين مورد پرداختهام. - فصل چهارم: در اين فصل به قضيه خلافت پرداختهام، و دلايل بدعتگذاران كه براي اثبات امامت علي بن ابي طالب ارائه ميدهند را به تفصيل بيان كردهام و بسيار به صورت علمي و دقيق اين دلايل بررسي و مورد مناقشه قرار گرفتهاند كه كمتر در كتابي ديگر غير از اين يافته ميشوند.
التفاصيل
مقدمه إنَّ الحمد لله ونستعينه ونستغفره ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيئات أعمالنا، من يهد الله فلا مضل له ومن يضلل فلا هادي له وأشهد أن لا اله الا الله وحده لا شريك له وأشهد أنَّ محمداً عبده ورسوله. ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ }. (آل عمران: 102). «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! آن گونه كه حق تقوا و پرهيزكارى است، از خدا بپرهيزيد! و از دنيا نرويد، مگر اينكه مسلمان باشيد! (بايد گوهر ايمان را تا پايان عمر، حفظ كنيد!)». ﴿ يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴾. (النساء: 1) «اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد; و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد; و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت. و از خدايى بپرهيزيد كه (همگى به عظمت او معترفيد; و) هنگامى كه چيزى از يكديگر مىخواهيد، نام او را مىبريد! (و نيز) (از قطع رابطه با) خويشاوندان خود، پرهيز كنيد! زيرا خداوند، مراقب شماست». ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَن يُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴾ (الأحزاب: 70 ـ71). « اى كسانى كه ايمان آوردهايد! تقواى الهى پيشه كنيد و سخن حق بگوييد تا خدا كارهاى شما را اصلاح كند و گناهانتان را بيامرزد; و هر كس اطاعت خدا و رسولش كند، به رستگارى (و پيروزى) عظيمى دست يافته است». بيگمان راستترين سخن كتاب خداست و بهترين رهنمود، رهنمود محمد - صلى الله عليه وسلم - است، و بدترين كارها نوآوريها هستند، و هر نوآوري بدعت است. و هر بدعتي گمراهي است، و هر گمراهي سرانجامش دوزخ است. وقتي به فكر نوشتن در اين موضوع افتادم دچار ترديد شده و قدم پس و پيش ميكردم، چون افراد زيادي وارد اين موضوع شدهاند و بعضي به حق به آن پرداخته، و اغلب باطلگرايانه آن را مورد بررسي قرار دادهاند. ترديدي نيست كه اين موضوع گرچه زمان زيادي بر آن گذشته است موضوعي زنده و پوياست، زيرا از آن جا كه ما آن نسل يكتاي روزگار و آن ستارگان برگزيده را گرامي ميداريم اين موضوع همواره براي ما تازگي دارد. و چون كه كلمه حق نوري است كه در پرتو آن مردم راهياب ميشوند، و به خاطر فضيلت و برتري آن نسل ما بايد حقي كه آنها بر گردن ما دارند ادا كنيم، زيرا آنها چون ديگر مردم نيستند، هيچ كس در علم و عمل از آنها پيشي نگرفته است و هرگز كسي به گرد پاي آنها نميرسد، و آنها بودند كه خداوند بوسيلة آنان دين را قدرت بخشيد و پيروز گرداند. و ما گرچه فضايل اصحاب محمد - صلى الله عليه وسلم -را همواره بيان ميكنيم اما بايد گفت كه ما مدعي نيستيم كه آنها معصوم بودهاند، چون كه كسي جز پيامبران و ملائكه معصوم نيستند. بله بعضي از اصحاب در دوران حيات پيامبر مرتكب اشتباه شدهاند، و بعضي بعد از وفات او به خطا رفتهاند، اما اين اشتباهات در برابر نيكيهايشان چون ذرههاي ريگ در برابر كوهها ميماند، و چون قطره آب در برابر دريا هستند. و ترديدي نيست كه قضيه تاريخ بسيار مهم است، زيرا قوام ملتهاست و شيوه و برنامه هر ملّت و حال و آيندهاش را ترسيم مينمايد. و هيچ امّتي به قدرت و سيادت نميرسد مگر آن كه با گذشتهاش رابطة محكمي داشته باشد، و براي ساختن حال خود و برنامهريزي جهت آيندهاش از گذشته استفاده كند. و امتي مانند امت اسلامي بايد بيش از ديگران به تاريخ خود توجه كند، زيرا تاريخ اسلام سرشار از افتخارات و قهرمانيها و پيروزيها و موفقيتهايي است كه چنين دستاوردهايي در تاريخ امتهاي ديگر بسيار ناچيزند، اما چون كه امت ما در حال حاضر تن به ضعف و سستي داده است خداوند وارثان و فرزندان ميمونها و خوكها را بر ما مسلط كرده است. «ولا حول ولا قوة إلاَّ بالله العظيم» من يهن يسهل الهوان عليه ما لجـرح بميت إيــلام (1) هر كس خوار شود خواري و ذلت به سادگي بر او فرود ميآيد. و فردي كه مرده است اگر زخمي شود احساس درد نميكند. پس با توجه به اين ضعف بايد به تاريخ درخشان امت خويش باز گرديم تا خودبيني و نگاه كردن به پيرامون خويش براي ما آسان شود و گامهاي مناسبي براي آينده برداريم، و اين زماني محقق ميشود كه ما به تاريخ درست و صحيح خود بر گرديم، و آنچه از تاريخ كه درست و واقعي نيست ارزشي ندارد. اگر با دقت به تاريخ خود بنگريم خواهيم ديد كه درخشانترين دوران آن دوراني است كه پيامبر و اصحابش در آن ميزيستهاند، آن نسلي كه بار نشر و گسترش رسالت اسلام را به دوش گرفت، پس آنان بعد از پيامبران انسانهاي برگزيده خدا هستند. متأسفانه به علت ظهور فرقههايي كه پديد آمدهاند تاريخ اسلامي تا حدود زيادي تحريف شده است. چون هر فرقهاي ميكوشد تا از جايگاه فرقههاي ديگر بكاهد و جايگاه خودش را بالا برد، و به خاطر اين در تاريخ بزرگان شكافهايي ايجاد شده است. و بعضي از امت اسلامي چنان در محبت علي - رضي الله عنه - غلو و افراط كردهاند كه همه چيز را از دست داده و گرفتار فساد و انحراف فراگيري شدهاند، و از اينرو حوادث و روايات غير قابل قبولي را به او نسبت دادهاند، و بوسيله اين روايات كوشيدهاند تا از جايگاه ديگر اصحاب بكاهند و آنها را افرادي متجاوز به حق علي نشان دهند، كه بر علي و بر خودشان ستم كردهاند، و اين محبت افراطي آنان را بر آن داشته است تا نوههاي علي - رضي الله عنه - را اماماني كه از سوي خدا تعيين شدهاند شمردهاند، و آنها را چون پيامبران معصوم دانستهاند، و بلكه آنها را از پيامبران برتر قرار دادهاند (2) - «ولا حول ولا قوة إلاَّ بالله العظيم». و طبق روايات صحيح اين باور و عقيده در نيمه قرن سوم هجري پديدار شده است و آنچه اين را تاييد ميكند اين است كه وقتي اصحاب بزرگ را بررسي ميكنيم ميبينيم كه آنها با همديگر دشمني نداشتهاند و در اخبار و روايات صحيحي كه از علي - رضي الله عنه - نقل شده است چيزي نيست كه نشانگر آن باشد كه علي نسبت با ديگر اصحاب دشمني و كينه داشته است، بلكه همه به اتفاق قبول دارند كه علي دخترش ام كلثوم بنت فاطمه را به ازدواج عمر در آورده است، و فرزندانش را ابوبكر و عمر و عثمان ناميده، و در دوران عمر قضاوت را به عهده گرفته است و نيز او ابوبكر و عمر و ديگر اصحاب پيامبر - صلى الله عليه وسلم -را ستوده است. و من چنان كه در آغاز كتاب گفتم قدم پس و پيش ميكردم تا اينكه بعد از رايزني و مشوره با علماي مورد اعتماد مصلحت را بر آن ديدم كه در اين موضوع تا آن جا كه برايم ميسّر است بنويسم، پس آنچه حق است از سوي خداست و اگر در آن غير از حق چيزي به چشم بخورد از من و از جانب شيطان است. در اين پژوهش به بررسي برههاي از تاريخ طولاني امان خواهم پرداخت، برههاي كه به باور من از مهمترين برهههاي تاريخ است، و اين برهه از وفات پيامبر - صلى الله عليه وسلم - تا سال شصت و يكم هجري است و كتاب را به چهار فصل تقسيم كردهام: فصل اول: در بيان اينكه تاريخ را چگونه بايد خواند و همچنين در اين فصل روش امام طبري و اهميت اسناد در تاريخ اسلامي بيان شده است. فصل دوم: در اين فصل حوادثي كه از وفات پيامبر - صلى الله عليه وسلم - تا سال شصت و يك هجري رخ داده است را بيان ميكنم و حوادث مهمي كه در اين دوران رخ داده است را تا آن جا كه ميتوانم با اسناد صحيح ذكر ميكنم. و به داستانهاي دروغين و ساختگي گوشزد مينمايم. فصل سوم: در اين فصل به موضوع عدالت اصحاب به استناد از كتاب و سنت با بيان مهمترين شبهاتي كه در مورد آنها ايراد شده است و بيان حقيقت در اين مورد پرداختهام. فصل چهارم: در اين فصل به قضيه خلافت پرداختهام، و دلايل بدعتگذاران كه براي اثبات امامت علي بن ابي طالب ارائه ميدهند را به تفصيل بيان كردهام و بسيار به صورت علمي و دقيق اين دلايل بررسي و مورد مناقشه قرار گرفتهاند كه كمتر در كتابي ديگر غير از اين يافته ميشوند. و اين را از روي خودپسندي نميگويم و بلكه: ﴿ وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ﴾ (الضحى: 11). «نعمت پروردگار را بيان كن». ______________________________ (1)- دیوان مبتنی ص 164. (2)- بحار الأنوار جلدهای 23-27.