شیعیان با توسل به روایت قلم و قرطاس، پدر خانم پیامبر یعنی عمر بن خطاب را مورد تهمت و كینه و بغض قرار داده اند و میگویند كه عمر رضی الله عنه به پیامبر صلی الله علیه وسلم در بستر بیماریشان گفته است كه او هذیان میگوید. در آن جریان نزد پیامبر اختلاف و تنازع میشود. پیامبر عزم بر نوشتن كتابی داشت اما وقتی متوجه اختلاف و تنازع شد دیگر نوشتن نامه را نیاز ندانست و آنها را از نزد خود بیرون كرد چون میدانست كه خداوند نیز آنها را بر چیزی كه خود دوست دارد جمع میكند، آنجا كه چندین بار مصرانه امر به پیش نمازی ابوبكر میكند و جمله ی معروف یأبَی اللَّهُ وَالمُؤمِنُونَ إِلَّا أَبَا بَكرٍ را تكرار میكرد. پیامبر برای اینكه جلوی اختلاف بعد از خود را بگیرد با پیش نماز كردن ابوبكر به مردم فهماند كه بعد از من ابوبكر است كه امام شما خواهد بود. و خواست آن را مكتوب كند تا جلوی اختلاف مدعیات تشیع با سواد اعظم مسلمانان را بگیرد. در واقع اگر پیامبر وصیت كتبی ننوشت در عوض وصیت عملی كرد و با عمل ابوبكر را در حیات خود امام امت قرار داد.