البحث

عبارات مقترحة:

الطيب

كلمة الطيب في اللغة صيغة مبالغة من الطيب الذي هو عكس الخبث، واسم...

البارئ

(البارئ): اسمٌ من أسماء الله الحسنى، يدل على صفة (البَرْءِ)، وهو...

الصمد

كلمة (الصمد) في اللغة صفة من الفعل (صَمَدَ يصمُدُ) والمصدر منها:...

از ابوطلحه، زيد بن سهل رضی الله عنه روایت است که می گويد: در جلوی خانه های خود نشسته بوديم که رسول الله تشريف آورد و بالای سرمان ايستاد و فرمود: «مَا لَكُمْ وَلِمَجَالسِ الصُّعُدَاتِ؟ اجْتَنِبُوا مَجَالِسَ الصُّعُدَاتِ»: «چرا بر سرِ راه ها می نشينيد؟ از اینکه بر سر راه ها بنشینید دوری کنید». گفتيم: ما به خاطر کاری نشسته ايم که ايرادی ندارد؛ نشسته ايم و با هم صحبت و گفتگو می کنيم. فرمود: «إمَّا لا فَأَدُّوا حَقَّهَا: غَضُّ البَصَرِ، وَرَدُّ السَّلاَمِ، وَحُسْنُ الكَلاَمِ»: «حال که اين عمل را ترک نمی کنيد، پس حقِ راه را رعايت نماييد که عبارت است از: پايين انداختن چشم، جواب سلام دادن و سخن نيک گفتن».

شرح الحديث :

ابوطلحه رضی الله عنه خبر می دهد که آنها جلوی در خانه های شان نشسته بودند و مشغول صحبت کردن در امور خود بودند که رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده و بالای سر ایشان می ایستد و آنها را از نشستن بر سر راه ها نهی می کند؛ و آنها در پاسخ می گویند: «ما به خاطر کاری نشسته ايم که ايرادی ندارد؛ نشسته ايم و با هم صحبت و گفتگو می کنيم». یعنی ای رسول خدا، نشستن ما جهت امری نامشروع نیست بلکه برای امری مباح است؛ در مورد امور خودمان گفتگو می کنیم. بنابراین رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید: «إمَّا لا فَأَدُّوا حَقَّهَا»: «اگر این مجالس را ترک نمی کنید، حق آن را ادا کنید». و در روایت دیگری آمده است: «إن أبَيْتُمْ إِلاَّ المَجْلِسَ، فَأَعْطُوا الطَّرِيقَ حَقَّهُ»: «حال که چنين است، پس حقّ راه را رعايت کنيد». و در روایت دیگری آمده است: «سألوه وما حقُّ الطريق»: از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد حق راه سوال کردند؟ که ایشان در پاسخ فرمود: «غَضُّ البَصَرِ، وَرَدُّ السَّلاَمِ، وَحُسْنُ الكَلاَمِ»: «پايين انداختن چشم، جواب سلام دادن و سخن نيک گفتن». و در روایت دیگری آمده است: «غَضُّ البَصَرِ، وَكَفُّ الأَذَى، وَرَدُّ السَّلاَمِ، وَأَمْرٌ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهْيٌ عَنِ المُنْكَرِ»: «حفاظت چشم ها (خودداری از نگاه کردن به عابران)، اجتناب از اذيت و آزار ره گذران، جواب سلام دادن و امر به معروف و نهی از منکر». یعنی اگر چاره ای جز نشستن در راه ها ندارید، بر شما واجب است مواردی را که رعایت آنها بر شما واجب است، مراعات کنید؛ و برای آنها سبب نهی از نشستن در راه ها را بیان می کند؛ اینکه گاهی با وجود دختران جوان به فتنه می افتند و ترس آن وجود دارد که به آنها نگاه کنند و به سبب آنها گرفتار فتنه شوند؛ یا اینکه حقوق الله و مسلمانان را ضایع نمایند؛ حال آنکه اگر کسی در خانه اش باشد یا تنها باشد و یا مشغول امور خود باشد، مرتکب این موارد نمی شود؛ یکی دیگر از اسباب نهی از این مورد، دیدن منکر می باشد که در این صورت بر او واجب است امر به معروف و نهی از منکر کند؛ و اگر این وظیفه را ترک نماید، معصیت و نافرمانی کرده است. و چه بسا افراد زیادی از کنار وی بگذرند و به او سلام کنند و از پاسخ دادن به سلام همه ی آنها ناتوان بماند حال آنکه پاسخ دادن به سلام دیگران واجب است؛ و به این ترتیب گنه کار می شود. و از طرفی امر شده ایم که خود را در معرض فتنه قرار ندهیم و خود را به اموری ملزم نکنیم که شاید نتوانیم حق آن را به جا آوریم.


ترجمة هذا الحديث متوفرة باللغات التالية