حد السرقة
دزدی را نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آوردند و گفتند: دزدی کرده است؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «ما إِخَالُهُ سرق»: «گمان نمی کنم دزدی کرده باشد». اما دزد گفت: ای رسول خدا دزدی کرده ام. بنابراین رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «اذهبوا به فاقْطَعُوهُ، ثم احْسِمُوهُ، ثم ائتوني به»: «او را ببرید و دستش را قطع کنید، سپس محل قطع را داغ کنید، آنگاه او را نزد من بیاورید». بنابراین دستش قطع شد و سپس محل قطع، داغ شد و آنگاه نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آورده شد و ایشان فرمود: «تُبْ إلى الله»: «به سوی الله توبه کن». وی گفت: به سوی الله توبه کردم. آنگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «تاب الله عليك»: «الله توبه ات را پذیرفت». یا فرمود: «اللهم تب عليه»: «یا الله توبه اش را بپذیر».  
أُتِيَ النبي -صلى الله عليه وسلم- بسارق فقالوا: سرق قال: ما إِخَالُهُ سرق قال: بلى قد فعلتُ يا رسول الله قال: اذهبوا به فاقْطَعُوهُ، ثم احْسِمُوهُ، ثم ائتوني به فذهب به فَقُطِعَ، ثم حُسِمَ، ثم أُتِيَ به النبي -صلى الله عليه وسلم- فقال: تُبْ إلى الله قال: تُبتُ إلى الله قال: تاب الله عليك، أو قال، اللهم تب عليه.

شرح الحديث :


در این حدیث آمده که مردی دزدی می کند و او را نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم می آورند و رسول الله صلی الله علیه وسلم می خواهد مطمئن شود آیا واقعا دزدی کرده یا نه؛ وقتی با اقرار و اعتراف دزد و تلقین این مساله به او، روشن می شود که وی دزدی کرده است، به قطع دست و داغ کردن آن پس از قطع شدن، امر می کند تا خون بند بیاید؛ و به دزد دستور می دهد از کرده ی خود توبه کند و او هم می پذیرد و رسول الله صلی الله علیه وسلم برای پذیرفته شدن توبه ی او دعا می کند.  

ترجمة نص هذا الحديث متوفرة باللغات التالية