البحث

عبارات مقترحة:

المحسن

كلمة (المحسن) في اللغة اسم فاعل من الإحسان، وهو إما بمعنى إحسان...

الإله

(الإله) اسمٌ من أسماء الله تعالى؛ يعني استحقاقَه جل وعلا...

المقدم

كلمة (المقدِّم) في اللغة اسم فاعل من التقديم، وهو جعل الشيء...

از جابر بن عبدالله رضی الله عنهما روایت است که می گوید: شخصی از انصار آزادی برده اش را به بعد از مرگش موکول کرد. و در روايتی آمده است: به رسول الله خبر رسيد که يکی از اصحابش آزادی غلامش را به بعد از مرگش موکول کرده است؛ و غير از آن غلام مال ديگری نيز نداشت؛ پس رسول الله غلامش را به هشتصد درهم فروخت و بهایش را برای آن شخص فرستاد.

شرح الحديث :

مردی از انصار آزادی غلامش را منوط به مرگش قرار داده بود؛ و مالی جز آن نداشت؛ چون خبر آن به رسول الله صلی الله علیه وسلم رسید، آزاد کردن غلام در این شرایط را کوتاهی در حق خانواده اش شمرده و آن مرد انصاری را در این کار تایید نکرد؛ بنابراین غلامش را هشتصد درهم فروخت و بهای آن را برای وی فرستاد؛ چون پرداختن وی به امور خود و خانواده اش شایسته تر و بهتر از آزاد کردن آن غلام بود، تا خانواده اش وابسته ی مردم نباشند. چنین احادیثی احکامی در بردارد که لازم است هر مسلمانی آنها را بداند هرچند به مقتضای زمان و شرایط به آنها عمل نشود؛ و فرانگرفتن آنها و فهم شان به این دلیل که امروزه برده ای وجود ندارد، کار درستی نیست؛ چراکه هنوز هم در مناطقی از افریقا برده وجود دارد و چه بسا بار دیگر چنان شرایطی به وجود آید. و برده داری در قدیم و حتی در زمان اسلام و بعد از آن وجود داشته است؛ اما اسلام به هنگام وجود برده، آزاد نمودن آن را سامان می بخشد.


ترجمة هذا الحديث متوفرة باللغات التالية