البحث

عبارات مقترحة:

الحكيم

اسمُ (الحكيم) اسمٌ جليل من أسماء الله الحسنى، وكلمةُ (الحكيم) في...

الحق

كلمة (الحَقِّ) في اللغة تعني: الشيءَ الموجود حقيقةً.و(الحَقُّ)...

القابض

كلمة (القابض) في اللغة اسم فاعل من القَبْض، وهو أخذ الشيء، وهو ضد...

از عایشه رضی الله عنها روایت است که می گوید: همه ی زنان پيامبر نزدش بودند؛ در اين ميان فاطمه رضی الله عنها آمد که راه رفتنش با راه رفتنِ پيامبر هيچ تفاوتی نداشت. پيامبر وقتی او را ديد، به او خوش آمد گفت و فرمود: «مرْحبًا بابنَتِي»: «خوش آمدی دخترم». سپس فاطمه را سمت راست يا چپِ خود نشاند و درِ گوشی چيزی به او گفت؛ فاطمه رضی الله عنها سخت گريست. رسول الله وقتی بی قراری و گريه ی شديد دخترش را ديد، دوباره درِ گوشی چيزی به او گفت و اين بار فاطمه خنديد. به فاطمه گفتم: رسول الله در حضورِ زنانش خصوصی با تو در گوشی سخن گفت و رازی با تو در ميان نهاد؛ اما تو گريستی؟ وقتی پيامبر برخاست و رفت، از فاطمه پرسيدم: رسول الله به تو چه فرمود؟ گفت: من راز رسول الله را فاش نمی کنم. وقتی پيامبر درگذشت، به فاطمه گفتم: به خاطر حقّی که بر تو دارم، به من بگو رسول الله به تو چه فرمود؟ فاطمه پاسخ داد: اينک بله، به تو می گويم؛ نخستين بار که پيامبر با من درِ گوشی سخن گفت، به من خبر داد که جبرئيل عليه السلام سالی يک يا دو بار قرآن را با ايشان می خواند و دوره می کرد؛ اما امسال دو بار دوره کرد و من، فکر می کنم اجلم نزديک شده است؛ پس تقوای الله و صبر و شکيبايی پيشه کن که به راستی من برای تو بهترين نياکان و پيش مرگِ خوبی هستم. لذا همان طور که ديدی، گريستم. و چون بی قراری و گريه ام را ديد، دوباره با من درِ گوشی سخن گفت و فرمود: «يَا فَاطمةُ أَما تَرْضِينَ أَنْ تَكُونِي سيِّدَةَ نِسَاء المُؤْمِنِين، أوْ سَيِّدةَ نِساءِ هذهِ الأمَّة؟»: «ای فاطمه، آيا دوست نداری که سرور و بزرگ بانوی زنان باشی يا سرور و بزرگ بانوی زنان اين امت باشی؟» در نتيجه همان طور که ديدی، خنديدم.

شرح الحديث :

عایشه رضی الله عنها ذکر می کند که به هنگام بیماری پیامبر صلی الله علیه وسلم که در آن وفات یافت، همسران ایشان همگی نزد وی بودند که فاطمه رضی الله عنها برای عیادت ایشان آمد؛ راه رفتن او با راه رفتن رسول الله صلی الله علیه وسلم تفاوتی نداشت؛ عادت پیامبر این بود که وقتی فاطمه به دیداردش می آمد، برخاسته و او را می بوسید و به وی خوش آمد می گفت و در کنار خود می نشاند. سپس عایشه رضی الله عنها خبر می دهد که رسول الله صلی الله علیه وسلم با فاطمه در گوشی چیزی گفت که به دنبال آن فاطمه رضی الله عنها بسیار گریه کرد؛ چون پیامبر صلی الله علیه وسلم بی تابی و ناراحتی شدید فاطمه را دید، دوباره با وی در گوشی چیزی گفت که این بار فاطمه خندید. چنین بود که عایشه رضی الله عنها از آنچه رسول الله صلی الله علیه وسلم در گوشی فقط به فاطمه گفت و به همسرانش چیزی نگفت و فاطمه در اثر آن به گریه افتاد، سوال کرد. اما فاطمه رضی الله عنه در پاسخ گفت: راز رسول الله صلی الله علیه وسلم را فاش نمی کند. زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم وفات نمود، عایشه رضی الله عنها فاطمه را سوگند داد تا از آنچه رسول الله به وی گفته بود، سخن بگوید. لذا فاطمه گفت: الان که از من سوال می کنی پاسخت را می دهم. اینکه در بار اول پس از آن در گوشی گریستم، به این دلیل بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم به من خبر داد جبریل علیه السلام هر ساله یک یا دو بار قرآن را با من مرور می کرد اما اینبار دوبار آن را با من مرور کرد؛ و رسول الله صلی الله علیه وسلم این مساله را به پایان عمر مبارکش تعبیر کرده بود. لذا مرا به رعایت تقوا و صبر امر نمود و بیان داشت که شرف بهترین سلف برای من برابر است با رنج فراق و دوری که فرا می رسد؛ این بود که به گریه افتادم و مرا چنان دیدید. زمانی که اندوه زیاد مرا دید، بشارتم داد که سید و سرور زنان بهشتی یا سید و سرور زنان این امت خواهم بود. این بود که چنان خندیدم که دیدید. این حدیث بیان می کند که فاطمه رضی الله عنها سید و سرور زنان بهشتی می باشد؛ با این همه روایات در باب علت خندیدن فاطمه رضی الله عنها متفاوت می باشند؛ در این زمینه سه قول وجود دارد: 1- دلیل خندیدن وی این بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم به او خبر داد اولین نفری است که از خانواده اش به او می پیوندد. 2- چون به وی خبر داد سید و سرور زنان بهشتی است و اولین نفری از خانواده ی پیامبر خواهد بود که به وی ملحق می شود، خندید. و قول راجح همین است. 3- چون به فاطمه گفت: جبریل به من خبر داد که از میان زنان مسلمان، برترین فرزندان از آن تو خواهد بود بنابراین در برابر فوت من کم صبرترین زنان نباش. اما اینکه عایشه رضی الله عنها بلافاصله در این مورد از فاطمه رضی الله عنها سوال می کند، حرص زیاد ایشان نسبت به کسب علم را می رساند؛ اما در بار نخست که این سوال را مطرح می کند جز این پاسخ از دختر رسول الله صلی الله علیه وسلم نمی شنود: "من راز رسول الله را فاش نمی کنم". اما وقتی آنچه مانع فاش کردن این راز بود با مرگ رسول الله صلی الله علیه وسلم از بین می رود، فاطمه رضی الله عنها از آنچه در آن درِگوشی گفته شد، به ایشان خبر می دهد. در این حدیث آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم از چیزی خبر می دهد که قرار است رخ دهد و همانطور که خبر می دهد نیز رخ می دهد؛ همگی اتفاق دارند که فاطمه رضی الله عنها اولین نفر از خانواده ی رسول الله صلی الله علیه وسلم بود که بعد از ایشان و حتی قبل از وفات امهات المومنین رضی الله عنهن فوت می کند.


ترجمة هذا الحديث متوفرة باللغات التالية