البحث

عبارات مقترحة:

المقتدر

كلمة (المقتدر) في اللغة اسم فاعل من الفعل اقْتَدَر ومضارعه...

القابض

كلمة (القابض) في اللغة اسم فاعل من القَبْض، وهو أخذ الشيء، وهو ضد...

الجبار

الجَبْرُ في اللغة عكسُ الكسرِ، وهو التسويةُ، والإجبار القهر،...

از انس بن مالک رضی الله عنه روایت است که می گوید: هنگامی که بيماری رسول الله شدت گرفت و رنج بيماری تا حد بیهوشی بر ایشان نمايان می گشت، فاطمه رضی الله عنها گفت: آه، چقدر پدرم درد می کشد. رسول الله فرمود: «ليْسَ عَلَى أبيك كرْبٌ بعْدَ اليَوْمِ»: «بعد از امروز هيچ درد و رنجی بر پدرت نخواهد بود». و چون رسول الله درگذشت، فاطمه رضی الله عنها گفت: ای وای پدرم، پدرم دعوت پروردگار را لبيک گفت. آه، پدر جان، بهشت فردوس جايگاه پدرِ من است. آه پدرم، خبر وفاتش را به جبرئيل می گوييم. وقتی رسول الله را به خاک سپردند، فاطمه رضی الله عنها گفت: آيا دلتان راضی شد که روی رسول الله خاک بريزيد (و دفنش کنيد؟).

شرح الحديث :

این حدیث صبر پیامبرمان صلی الله علیه وسلم در سکرات موت را به تصویر می کشد چنانکه وقتی بیماری ایشان در مرض الوفات شدت گرفت، از درد و رنج شدیدی که تحمل می کرد بیهوش می شد؛ و دلیل آن حکمتی بزرگ است: تا در برابر صبری که می کند به درجات والایی برسد که نزد الله متعال برای او آماده شده است. چون درد و رنج بیماری ایشان را بیهوش می کرد، فاطمه رضی الله عنها می گفت: چقدر پدرم درد می کشد. و از رنج پیامبر رنج می کشید چون زن است و زن تحمل صبر ندارد. این بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «بعد از امروز هيچ درد و رنجی بر پدرت نخواهد بود». چون رسول الله صلی الله علیه وسلم از دنیا به رفیق اعلی منتقل می شد چنانکه در این لحظات می فرمود: «اللَّهُمَّ فِي الرَّفِيقِ الأَعْلَى، اللَّهُمَّ فِي الرَّفِيقِ الأَعْلَى»: «خدایا، به سوی رفیق اعلی» و به سقف خانه نگاه می کرد. بالاخره رسول الله صلی الله علیه وسلم فوت نمود و فاطمه رضی الله عنها در فراق ایشان و در غم از دست دادن ایشان آهسته می گریست چنانکه گریه ی او بر نارضایتی از قضا و قدر الهی دلالت نداشت؛ و اینکه فرمود: «پدرم دعوت پروردگار را لبيک گفت» از این جهت است که فرماندهی همه چیز به دست اوست و اجل مخلوقات در اختیار او می باشد. و به این ترتیب دعوت الله متعال را پذیرفت؛ و پس از فوت روح بزرگ و مبارک رسول الله صلی الله علیه وسلم همچون سایر مومنان بالا برده می شود تا اینکه در پیشگاه الله متعال در بالای آسمان هفتم متوقف می شود. و اینکه فاطمه رضی الله عنها گفت: «آه، پدر جان، بهشت فردوس جايگاه پدرِ من است». از این جهت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم بالاترین مرتبه را در بهشت دارد؛ چنانکه خود می فرماید: «سَلُوا اللهَ لِيَ الوَسِيلَةَ؛ فَإنَّهَا مَنْزِلَةٌ في الجَنَّةِ لا تَنْبَغِي إِلا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللهِ وَأرْجُو أنْ أكونَ أنَا هُوَ»: «برای من "وسيله" را درخواست کنيد که جايگاهی والا در بهشت است و تنها به يکی از بندگان الله اختصاص دارد و اميدوارم که من آن بنده باشم». تردیدی نیست که جایگاه رسول الله صلی الله علیه وسلم در جنة الفردوس می باشد و آن بالاترین درجات بهشت و سقف بهشت است که بالای آن عرش الله جل جلاله قرار دارد؛ و رسول الله صلی الله علیه وسلم در بالاترین درجات جنة الفردوس می باشد. اما اینکه فاطمه رضی الله عنها فرمود: «آه پدرم، خبر وفاتش را به جبرئيل می گوييم». چون جبرئیل کسی بود که نزد او می آمد و در زمان حیاتش وحی را بر او نازل می کرد؛ و وحی مربوط به زمان حیات پیامبر بود. زمانی که رسول الله صلی الله علیه وسلم دفن شد، فاطمه رضی الله عنها گفت: «آيا دلتان راضی شد که روی رسول الله خاک بريزيد (و دفنش کنيد؟)». از شدت ناراحتی و اندوهی که از فراق پدر داشت چنین گفت و از آنجا که می دانست الله متعال قلب صحابه رضی الله عنهم را مالامال از محبت رسول الله صلی الله علیه وسلم کرده است، این سوال را پرسید؛ اما حکم و فرمان از آنِ الله است و همه چیز به سوی او باز می گردد چنانکه در کتابش می فرماید: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»: «[ای پیامبر، ] قطعاً تو خواهی مُرد و آنان [نیز] خواهند مُرد».


ترجمة هذا الحديث متوفرة باللغات التالية