الله
أسماء الله الحسنى وصفاته أصل الإيمان، وهي نوع من أنواع التوحيد...
از عمر بن خطاب و پسرش عبدالله و ابوهریره رضی الله عنهم روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَشْهَدُوا أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّه، وَأَنَّ مُحَمَّداً رسولُ اللَّه، ويُقِيمُوا الصَّلاةَ، وَيُؤتوا الزَّكاةَ، فَإِذَا فَعَلُوا ذلك، عَصمُوا مِنِّي دِماءَهُمْ وَأَمْولَهمْ إِلاَّ بِحَقِّ الإِسْلام، وحِسابُهُمْ عَلى اللَّه تعالى»: «مأموريت يافته ام که با مردم بجنگم تا گواهی دهند معبود بر حقی جز الله وجود ندارد و محمد فرستاده ی اوست و نماز را برپا دارند و زکات بپردازند؛ هرگاه چنين کردند، جان و مال خود را از هرگونه تعرضی از سوی من مصون داشته اند، مگر در حقّی که اسلام تعيين کرده است و حساب شان با الله متعال است».
الله متعال به جنگیدن با مشرکان دستور داده است تا اینکه گواهی دهند معبود بر حقی جز الله نیست، یکتاست و شریکی ندارد؛ و به رسالت محمد صلی الله علیه وسلم گواهی داده و به مقتضای این شهادت عمل کنند که عبارت است از: محافظت بر نمازهای پنجگانه و پرداختن زکات به وقت واجب شدن آن؛ بنابراین چون این ارکان را به همراه آنچه الله متعال بر آنان واجب نموده، انجام دهند، جان شان را از قتل و اموال شان را به سبب گردن نهادن به اسلام از هر تعرضی مصون داشته اند؛ مگر به سبب حقی در اسلام؛ به این معنا که اگر کسی مرتکب کاری شود که شریعت اسلام برای آن حکمی مانند قصاص یا حد و مجازات شرعی یا هر حکم دیگری تعیین کرده باشد، حکم مذکور در حق او اجرا می شود. و هرکس به آنچه امر شده عمل کند، مومن است و هرکس از روی تقیه و ترس از جان و مال آنها را انجام دهد، منافق است و الله متعال نفاقی را که پنهان می کند می داند و به حساب او در مورد آن رسیدگی می کند.