الرب
كلمة (الرب) في اللغة تعود إلى معنى التربية وهي الإنشاء...
از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین دعا می کرد: «اللَّهُم لَكَ أسْلَمْتُ، وبِكَ آمنْتُ، وعليكَ توَكَّلْتُ، وإلَيكَ أنَبْتُ، وبِكَ خاصَمْتُ، اللَّهمَّ أعُوذُ بِعِزَّتِكَ؛ لا إلَه إلاَّ أنْتَ أنْ تُضِلَّنِي، أنْت الْحيُّ الَّذي لا تمُوت، وَالْجِنُّ وَالإِنْسُ يمُوتُونَ»: «يا الله، تسليم تو شدم، به تو ايمان آوردم، بر تو توکل کردم، به سوی تو روی آوردم و به کمک تو، با دشمنان مقابله نمودم. يا الله، هيچ معبود راستينی جز تو نيست، به عزت تو پناه می برم که مبادا مرا گمراه کنی؛ تو، هميشه زنده ای هستی که هرگز نمی ميری و جن ها و انسان ها می ميرند».
از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم چنین دعا می کرد: «اللَّهُم لَكَ أسْلَمْتُ» یعنی تنها فرمانبردار و مطیع تو و نه غیر تو خواهم بود. «وبِكَ آمنْت» یعنی در باطن تو را تصدیق نمودم. «وعليكَ توَكَّلْت»: تمام امورم را جهت تدبیر به تو سپرده و تسلیم تو نمودم که من مالک نفع و ضرر آنها نیستم. «وإلَيكَ أنَبْت»: و از معصیت و نافرمانی به اطاعت یا از غفلت به ذکر روی آورده و بازگشتم. «وبِكَ»: و به یاری تو «خاصَمْتُ» با دشمنانت می جنگم. «اللَّهمَّ أعُوذُ بِعِزَّتِك»: به غلبه و چیرگی تو پناه می آورم چراکه عزت به تمامی از آن الله است. «لا إلَه إلاَّ أنْتَ»: معبود بر حقی جز تو نیست و از کسی جز تو درخواست چیزی نمی شود و تنها به تو پناه آورده می شود. «أنْ تُضِلَّنِي»: به تو پناه می آورم از اینکه مرا گمراه کنی، بعد از اینکه مرا هدایت نمودی و به من توفیق فرمانبرداری ظاهری و باطنی در حکم و قضاء و قدر خود دادی؛ و به من توفیق بازگشت به سوی خودت و دشمنی با دشمنانت و پناه آوردن در همه حال به عزت و یاری ات عنایت کردی. «أنْت الْحيُّ الَّذي لا تمُوت، وَالْجِنُّ وَالإِنْسُ يمُوتُونَ»: تو هميشه زنده ای هستی که هرگز نمی ميری و جن ها و انسان ها می ميرند.