اللطيف
كلمة (اللطيف) في اللغة صفة مشبهة مشتقة من اللُّطف، وهو الرفق،...
از عطيه بن عروه ی سعدی رضی الله عنه روایت است که رسول الله ﷺ فرمودند: «لاَ يَبْلُغُ العَبْدُ أَنْ يَكونَ مِنَ الْمُتِّقِينَ حَتَّى يَدَعَ ما لا بَأْسَ بِهِ، حَذرًا مِمَّا بِهِ بَأْسٌ»: «بنده به درجه ی پرهيزگاران نمی رسد تا اینکه از ترس ابتلا به چيزهای ناروا، چيزهايی را که رواست و اشکالی ندارد، رها نماید».
انسان به درجه ی متقیان و پرهیزکاران نمی رسد تا اینکه به سبب ترس از گرفتار شدن به حرام، برخی امور حلال را ترک کند؛ و همچنین امور مباحی را ترک کند که به امور حرام شباهت داشته باشند و تفاوت گذاشتن بین آنها مشکل باشد. و این از کمال تقوا است که کسی حلال را به خاطر ترس از حرام ترک کند. با اینکه حدیث مذکور ضعیف الاسناد است، اما معنای آن صحیح است. چراکه در حدیث متفق علیه وارد شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إِنَّ الحَلاَلَ بَيِّنٌ، وإِنَّ الحَرامَ بَيِّنٌ، وَبَيْنَهما مُشْتَبِهاتٌ لاَ يَعْلَمُهُنَّ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ، فَمَن اتَّقَى الشُّبُهاتِ، اسْتَبْرَأَ لِدِينِهِ، وعِرْضِه، وَمَنْ وَقَعَ في الشبُهاتِ، وقَعَ في الحَرام، كالرَّاعي يَرْعى حَوْلَ الحِمى، يُوشِكُ أَنْ يَرْتَعَ فِيه، أَلاَ وإِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى، أَلاَ وَإِنَّ حِمَى اللَّهِ مَحَارِمُهُ، أَلاَ وإِنَّ في الجسَدِ مُضغَةً، إذا صلَحَت، صَلَحَ الجسَدُ كُلُّه، وَإِذا فَسَدَتْ، فَسَدَ الجَسَدُ كُلُّه؛ أَلاَ وَهِي القَلْبُ»: «حلال و حرام هر دو واضح و مشخّص هستند و در ميان حلال و حرام، امور مشتبه و مشکوکی وجود دارند که بسياری از مردم آنها را نمی دانند. هرکس از آنها پرهيز کند، دين و آبرويش را حفاظت کرده است و کسی که در شبهات و کارهای مشکوک بيفتد، به حرام نيز آلوده خواهد شد؛ مانندِ چوپانی که گوسفندانش را در اطراف چراگاهِ قُرُق شده ی سلطان می چراند و هر لحظه امکان دارد وارد منطقه ی ممنوعه شود؛ آگاه باشيد که هر پادشاهی حريمی دارد و حريمِ الله، محرّماتِ اوست. بدانید که پاره گوشتی در بدن وجود دارد که صلاح و فساد همه ی بدن وابسته به آن است؛ و آن قلب است».