المؤخر
كلمة (المؤخِّر) في اللغة اسم فاعل من التأخير، وهو نقيض التقديم،...
پاک و منزّه است آن [پروردگاری] كه بندهاش [محمد] را شبانگاه از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى ـ كه پیرامونش را بركت دادهایم ـ سِیر داد تا برخی از نشانههاى [قدرت] خویش را به او بنمایانیم. بیتردید، او همان شنواى بیناست.
و ما به موسی کتاب [تورات] دادیم و آن را [مایۀ] هدایتِ بنیاسرائیل ساختیم [و فرمودیم] که: «کارگزاری جز من [برای خود] برنگزینید».
ای فرزندانِ کسانی که آنان را با نوح [در کشتی] سوار کردیم، به راستی او [= نوح] بندهای شکرگزار بود.
و در کتاب [تورات] به بنیاسرائیل وحی کردیم که قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً سرکشی [و طغیانِ] بزرگی خواهید نمود.
پس هر گاه وعدۀ نخستین از آن دو [بار] فرارسید، گروهی از بندگانِ بسیار نیرومند [و پیکارجویِ] خود را بر شما برمیانگیزیم تا میان خانهها[یتان براى قتل و غارتِ شما] به جستجو درآیند؛ و این وعدهای انجامشدنی [و قطعی] بود.
آنگاه [پس از مدتی] شما را بر آنان مسلط میگردانیم و با اموال و فرزندان یاریتان میکنیم، و [تعداد] نفرات شما را بیشتر [از دشمن] میگردانیم.
اگر [در گفتار و رفتار] نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید؛ و اگر بدی کنید، [باز هم به] خود کردهاید.
پس هنگامی که وعدۀ دیگر فرارسید، [دشمن آنچنان شما را خوار میسازد] که آثار غم و اندوه در چهرههایتان ظاهر میشود و همان گونه که بارِ نخست وارد شدند، [این بار نیز حمله میآورند] تا به مسجد[الاقصی] داخل شوند و تا بر هر چه دست یابند یکسره نابود کنند.
[ای بنیاسرائیل، اگر توبه كنید] امید است كه پروردگارتان بر شما رحمت آورد و اگر [به تباهی] بازگشتید، ما نیز بازمىگردیم و دوزخ را زندانِ كافران کردهایم.
به راستی که این قرآن به استوارترین راه هدایت مىکند و به مؤمنانى كه كارهاى شایسته مىكنند مژده مىدهد كه پاداشى بزرگ برایشان [در پیش] است.
و براى كسانى كه به آخرت ایمان نمىآورند، عذابى دردناک مهیّا كردهایم.
انسان [در هنگام خشم، از روی نادانی و شتاب، نفرین میکند و] بدى را مىطلبد، همان گونه كه نیکی را میخواهد؛ و انسان همواره شتابزده است.
شب و روز را دو نشانه[ی قدرت و یگانگی خویش] قرار دادیم؛ و نشانۀ شب را محو [و تیره] كردیم و نشانۀ روز را آشکار و روشن قرار دادیم تا از پروردگارتان روزى بجویید و شمار سالها و حساب [وقایع] را بدانید؛ و هر چیزى را به تفصیل بیان كردیم.
و [سرنوشتِ] رفتار هر انسانى را [تا لحظۀ حسابرسی] در گردنش بستهایم و روز قیامت نوشتهاى برایش بیرون میآوریم كه آن را گشوده میبیند.
[به او میگوییم:] «نامهات را بخوان. کافی است که امروز خود حسابگرِ خویش باشی».
هر کس راه [راست] یافت، جز این نیست كه به سود خویش راه یافته است و هر کس گمراه شد، یقیناً به زیان خود گمراه شده است؛ و هیچ گناهکاری، بارِ گناه دیگری را برنمیدارد؛ و ما هرگز [قومی را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه [میانشان] پیامبری مبعوث کرده باشیم [تا وظایفشان را بیان کند].
و هر گاه بخواهیم [مردم] شهری را نابود کنیم، [نخست] به ثروتمندانِ سرکشِ آنجا فرمان [اطاعت از الله و پیروی از پیامبران را] میدهیم، سپس وقتی در آنجا به فساد [و مخالفت] برخاستند، وعده[ی عذاب الهی بر] آنجا محقق میگردد؛ آنگاه آنجا را به شدت در هم میکوبیم [و ساکنانش را از بین میبریم].
و چه بسیار نسلهایی را که پس از نوح [زندگی میکردند] هلاک کردیم و [همین] کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه [و نسبت به آنان] بیناست.
هر کس خواهان [دنیاى] زودگذر است، هر چه بخواهیم [و] به هر كه بخواهیم [بهرهای] از آن مىدهیم؛ آنگاه دوزخ را نصیبش میکنیم كه در آنجا خوار و راندهشده وارد میگردد.
و هر کس [زندگی] آخرت را بخواهد و برای [رسیدن به] آن با جدیّت بکوشد و مؤمن باشد، اینان کسانی هستند که از تلاششان قدردانی خواهد شد.
همه را ـ [خواه] این گروه [بدکار] و [یا] آن گروه [نیکوکار]ـ از بخشش [و نعمتهای دنیویِ] پروردگارت بهرهمند میسازیم و بخششِ پروردگارت [از کسی] منع نشده است.
بنگر که چگونه برخی از آنان را [از لحاظ مال و مقام] بر برخی دیگر برترى دادهایم؛ و قطعاً آخرت [در مقایسه با دنیا] از نظرِ درجات، بزرگتر و از لحاظ فضیلت، برتر است [پس مومن باید به آن اشتیاق ورزد].
[ای انسان، هرگز هیچ] معبود دیگری را با الله [شریک] قرار نده که نکوهیده و بییاور خواهی ماند.
و پروردگارت چنین فرمان داده است که: «جز او را عبادت نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید. هر گاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها در کنارِ تو به سن پیری رسیدند، حتی کمترین اهانتی به ایشان نکن و بر سرشان فریاد نزن و به نیکی [و مهربانی] با آنان سخن بگو.
و از روی مهربانی، در برابرشان فروتن باش و بگو: «پروردگارا، همان گونه که [بر من رحمت آوردند و] مرا در کودکی پرورش دادند، [تو نیز] به آنان رحمت آور».
پروردگارِ شما، به آنچه در دلهایتان است آگاهتر است. اگر شایسته باشید، یقیناً او در حقِ توبهکاران آمرزنده است.
و حق خویشاوند را به او بده [= صلۀ رحِم به جای آور] و نیازمند و درراهمانده [را یاری كن] و ولخرجى و اسراف نكن.
در حقیقت، اسرافكاران برادرانِ شیاطین هستند و شیطان نسبت به پروردگارش همواره ناسپاس بوده است.
و اگر به امید رحمت و [گشایش روزی] از جانب پروردگارت [به ناچار] از آنان روی میگردانی، سخنی نرم به آنان بگو.
و [هرگز] دست از انفاق نبند و [نیز] گشادهدستیِ بسیار نکن که ملامتشده و حسرتزده میگردی.
بیگمان، پروردگارت، [نعمت و] روزی را بر هر کس که بخواهد گسترده میدارد و یا تنگ میگیرد. بیتردید، او همواره به [احوالِ] بندگانش آگاه و بیناست.
و فرزندانتان را از بیم تنگدستى نكشید. ما به آنان و شما روزى مىبخشیم. یقیناً كشتنِ آنها همواره خطایى بزرگ است.
و نزدیک زنا نشوید. بیتردید، آن [کار،] بسیار زشت و راهی ناپسند است.
و كسى را كه الله [كشتنش را] حرام كرده است جز بهحق نكشید؛ و هر کس به ستم كشته شود، به قیّمِ او قدرت [و حق قصاص] دادهایم؛ او نیز نباید در [کیفرِ] قتل زیادهروى كند. بیتردید، او [= ولیّ دَم] تحت حمایت [الله و شرع مقدس] قرار دارد.
و به مال یتیم ـ جز به شیوهای که نیکوتر استـ نزدیک نشوید تا آنگاه که به حدِ [رشد و] بلوغش برسد و به پیمان [خویش] وفا کنید؛ چرا که [از شما] دربارۀ پیمان پرسیده خواهد شد.
و هنگامی که [در خرید و فروش، اجناس را] پیمانه میکنید، پیمانه را کامل [و تمام] بدهید و [آنها را] با ترازوی درست وزن کنید. این [کار] برای شما بهتر و سرانجامش نیکوتر است.
و از آنچه دانشی دربارۀ آن نداری پیروی نکن. بیتردید [در قیامت،] گوش و چشم و دل، از همۀ اینها بازخواست خواهد شد.
و در زمین با تکبر راه نرو. تو هرگز نمیتوانی [با راه رفتنِ غرورآمیزت] زمین را بشکافی و در بلندی [و گردنفرازی نیز] به کوهها نمیرسی.
همۀ اینها، گناهش نزد پروردگارت ناپسند است.
این از آن حکمت[هایی] است که از جانب پروردگارت به تو وحی شده است؛ و معبودِ دیگری با الله قرار نده که نکوهیده و راندهشده به دوزخ خواهی افتاد.
آیا [شما مشرکان گمان میکنید كه] پروردگارتان [داشتن] پسران را به شما اختصاص داده است و خود از [میانِ] فرشتگان، دخترانى برگرفته است؟ به راستی که سخنى بسیار بزرگ [و ناروا] مىگویید.
و بیتردید، ما در این قرآن [احکام و اندرزها را با شیوههای] گوناگون بیان كردیم تا [مردم] پند بگیرند؛ و[لى این سخنان،] جز دوری [از حق] بر آنان نمىافزاید.
[ای پیامبر،] بگو: «اگر [بر فرضِ محال،] چنان که [مشرکان] میگویند، با او [= الله] معبودانی [دیگر] بود، در این صورت، آنان [برای تقرّب و کسبِ خشنودی پروردگار] به سوی [اللهِ] صاحبعرش راهی میجستند».
او تعالی پاک و منزّه است و از آنچه آنان میگویند، بسی برتر است.
آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس در آنهاست او را به پاکی میستایند؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه او را به پاکی یاد میکند؛ ولی شما تسبیح آنان را درنمییابید. بیتردید، او همواره بردبار [و] آمرزنده است.
و [ای پیامبر،] هنگامی که قرآن میخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، پردهای پوشیده قرار میدهیم.
و پوششی بر دلهایشان قرار دادیم تا [پیام] آن را درنیابند و در گوشهایشان سنگینى [نهادیم تا حق را نشنوند]؛ و چون پروردگارت را در قرآن به یگانگى یاد میكنى، با نفرت پشت مىكنند [و میگریزند].
و آنگاه كه [کافران] به تو گوش میسپارند، ما بهتر مىدانیم که به چه [منظور و چگونه] گوش مىدهند و [نیز] آنگاه كه نجوا مىکنند [ما از سخنانشان آگاهیم]؛ آنگاه که ستمکاران [مشرک به مردم] میگویند: «شما جز از مردى جادوشده پیروى نمىكنید».
بنگر که چگونه برایت مثالها زدند، پس گمراه شدند و در نتیجه، نمیتوانند راهی [به سوی حق] بیابند.
و [مشرکان] گفتند: «آیا هنگامی که استخوانهایی [پوسیده و] پراکنده شدیم، دوباره با آفرینشی جدید برانگیخته میشویم؟»
یا [هر] آفریدهای که در خاطرتان بزرگ مینماید، [باز هم الله میتواند شما را زنده کند]. پس خواهند گفت: «چه کسی ما را بازمیگردانَد؟» بگو: «[همان پروردگاری] که نخستین بار شما را آفرید». آنگاه سرهایشان را [به نشانۀ ناباوری] در برابر تو تکان میدهند و مىگویند: «آن [حادثه] كى خواهد بود؟» بگو: «چه بسا نزدیک باشد.
روزى كه [الله] شما را [به صحرای محشر] فرامىخوانَد و شما با سپاس و ستایش اجابتش مىکنید و مىپندارید كه جز اندكى [در دنیا] به سر نبردهاید».
و [ای پیامبر،] به بندگانم بگو با بهترین [الفاظ با یكدیگر] صحبت كنند [و از بددهانی بپرهیزند؛ چرا که] بیتردید، شیطان میان آنان دشمنی میافکنَد. به راستی که شیطان برای انسان، دشمنی آشکار است.
[ای مردم،] پروردگارتان به [احوال] شما داناتر است؛ اگر بخواهد، بر شما رحمت میآورد یا اگر بخواهد، عذابتان میکند؛ و [ای پیامبر،] ما تو را [برای آنان، نگهبان و] کارگزار نفرستادهایم.
پروردگارت به [هر چه و] هر کس در آسمانها و زمین است داناتر است؛ و به راستی [ما] برخی پیامبران را [با افزونیِ پیروان و اعطای کتاب،] بر برخی [دیگر] برتری بخشیدیم و به داوود زَبور دادیم.
[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «كسانى را كه به جاى او [معبود و کارسازِ خویش] پنداشتهاید فرابخوانید؛ [خواهید دید که] نه مىتوانند گزندی را از شما دور کنند و نه قادرند آن را [به سوی دیگری] بگردانند».
کسانی را که آنان [به یاری و دعا] میخوانند، خود [با عبادت و عمل صالح] وسیلهای [برای تقرّب] به پروردگارشان میجویند [و در رقابتند تا بدانند] كدامیک از آنان [به عبادت الله] نزدیکترند و به رحمتش امیدوارند و از عذابش میترسند؛ [چرا که] بیتردید، عذاب پروردگارت همواره شایستۀ پرهیز است.
و هیچ شهرى نیست مگر اینكه [به سبب کفر و نافرمانى، مردمِ] آن را پیش از روز قیامت نابود میکنیم یا به عذابى سخت گرفتار مىسازیم. این [کیفر] در کتاب الهی [= لوح محفوظ] ثبت است.
[چیزى] ما را از فرستادن معجزات [درخواستى مشركان] بازنداشت، مگر اینكه پیشینیان آن را دروغ پنداشتند؛ و ما به ثمود [قوم صالح] آن مادهشتر را به عنوان نشانهای روشن دادیم؛ اما به آن ستم كردند و ما نشانهها [و معجزات] را جز براى بیمدادن [مردم] نمىفرستیم.
و [به یاد آور] هنگامى كه به تو گفتیم: «یقیناً پروردگارت بر مردم احاطه دارد [و در قبضه قدرت او هستند]»؛ و آن رؤیایى را كه [در شب معراج] به تو نمایاندیم؛ و [همچنین] آن درختِ لعنتشده [زَقّوم] در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را بیم مىدهیم، ولى جز بر سرکشیِ بیشتر آنان نمىافزاید.
و [یاد کن از] هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید»؛ [همگی] سجده کردند، جز ابلیس که [از روی تکبر سر باز زد و] گفت: «آیا برای کسی سجده کنم که [او را] از گِل آفریدهای؟»
[و] گفت: «به من خبر بده آیا این همان کسی است که او را بر من [برتری دادی و] گرامی داشتی؟ اگر تا روز قیامت به من مهلت دهی، فرزندانش را ـ جز عدۀ کمی ـ [مهار زده و] ریشهکن خواهم کرد».
[الله] فرمود: «برو که هر یک از آنان که از تو پیروی کند، یقیناً دوزخ پاداشتان خواهد بود كه پاداشی کامل است.
و هر کس از آنان را توانستى به آواى خود برانگیز [و به سوی گناه بکش] و با سواران و پیادگانت بر آنان بانگ بزن [تا آلودۀ گناه گردند] و در اموال و فرزندان، شریکشان شو و به آنان وعده[های واهی] بده؛ و[لى] شیطان به آنان وعده نمىدهد مگر به فریب.
[ای شیطان،] تو هرگز تسلطی بر بندگان من نخواهی داشت»؛ و [ای پیامبر،] همین بس که پروردگارت [کارگزار و] نگهبانِ آنان [= مؤمنان] باشد.
[ای مردم،] پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برایتان به حرکت درمیآورد تا از فضلش بهرهمند گردید. بیتردید، او همواره نسبت به شما مهربان است.
و آنگاه که در دریا گزندی به شما میرسد، هر کس را [به حاجتخواهی] مىخوانید، ناپدید [و فراموش] مىگردد مگر [ذات پاکِ] او؛ اما وقتی شما را [از خطر مرگ] رهاند و به خشکی رساند، [از عبادت الله به یگانگی] رویگردان مىشوید؛ و انسان همواره ناسپاس است.
آیا [میپندارید] از اینکه [الله] شما را در کنارۀ خشکی [در زمین] فرو بَرد یا طوفان شن به سوی شما بفرستد [و سنگبارانتان کند] ایمن شدهاید؟ آنگاه برای خود هیچ [کارگزار و] نگهبانی نمییابید.
یا ایمن شدهاید از اینكه بار دیگر شما را به دریا بازگردانَد و تُندبادى کوبنده به سویتان بفرستد و به سزاى كفرتان شما را غرق كند؟ آنگاه در برابر ما هیچ بازپرسی برای خود نمییابید [که دلیل کارمان را جویا شود].
و به راستی، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر وسایل سفر] سوار کردیم و از انواع [نعمتهای] پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از موجوداتی که آفریدهایم، برتری بسیار بخشیدیم.
و [یاد کن از] روزی که هر گروهی را با پیشوایشان فرامیخوانیم؛ آنگاه کسانی که نامه[ی اعمال]شان به [دست] راستشان داده میشود، اینان نامۀ خود را [با شادمانی] میخوانند و [کوچکترین] ستمی[حتی] به اندازۀ رشتۀ میان هستۀ خرما نمیبینند.
و[لی] کسی که در این [دنیا از دیدن حق] نابینا بوده است، در آخرت [نیز] نابینا و گمراهتر است.
[ای پیامبر،] نزدیک بود آنها تو را [با وسوسههای خود] از آنچه بر تو وحی کردهایم بفریبند تا [الفاظی] غیر از آن را [که وحی کردهایم] به دروغ به ما نسبت دهی و آنگاه تو را به دوستی بگیرند.
و اگر [ما] تو را ثابتقدم نمیکردیم، به راستی نزدیک بود اندکی به آنان متمایل شوی [و در آنچه که بر تو پیشنهاد دادهاند و بخاطر اشتیاق زیاد بر ایمان آوردنشان با آنها موافقت کنی].
در آن صورت، حتماً دو چندان [عذاب در این] زندگى و دو چندان [پس از] مرگ به تو مىچشاندیم و آنگاه در برابر ما یاورى برای خویش نمىیافتى.
و نزدیک بود [که کافران با نیرنگ و دشمنی،] تو را از سرزمین [مکه] برکَنند تا از آنجا بیرونت کنند و [اگر چنین میکردند] در آن صورت، آنان [نیز] پس از تو جز [زمان] اندكى نمىماندند [و گرفتار عذاب میشدند].
این [شیوۀ برخورد با ملتهای ناسپاس،] سنتِ [ما دربارۀ] پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم؛ و [هرگز] در سنت ما [دگرگونی و] تغییری نمییابی.
نماز را از زوال خورشید [= هنگام ظهر] تا نهایت تاریکی شب [= نیمه شب] برپا دار و [به ویژه] نماز صبح را. به راستی که نماز صبح [و تلاوت قرآن در این وقت،] مورد مشاهده [و در حضورِ فرشتگانِ روز و شب] است.
و [ای پیامبر،] پاسی از شب را [از خواب] برخیز و نماز بگزار. قطعاً [این نماز شب،] برای افزونی مقام و مرتبۀ توست [تا درجاتت را برتری بخشد]. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایشِ [همگان] برانگیزد! [= مقام شفاعت کبری را به تو عطا فرماید].
و بگو: «پروردگارا، مرا [در هر كارى] به درستی داخل نما و به درستی خارج ساز [چنان که موردِ رضای توست]؛ و از جانب خویش حجتی یاریکننده برای من [در برابر دشمنانم] قرار بده».
و بگو: «حق [= اسلام] آمد و باطل [= شرک] نابود شد. به راستی که باطل نابودشدنی است».
و از قرآن، آنچه درمان [شرک و کفر] و رحمتی برای مؤمنان است نازل میکنیم و [این کتاب،] بر ستمکاران [مشرک] جز زیان نمیافزاید.
و چون به انسان نعمت [ثروت و سلامتی] میدهیم، روى مىگردانَد و [از شکرگزاری و عبادت] دورى مىکند و چون بدی [و گزندی] به او میرسد، [از رحمت الهی] ناامید مىگردد.
[ای پیامبر،] بگو: «هر کس طبق روش خویش [و متناسب با هدایت یا گمراهیاش] رفتار میکند؛ و پروردگارتان بهتر مىداند که چه کسی هدایتیافتهتر است».
و [ای پیامبر، کافران] از تو دربارۀ روح میپرسند؛ بگو: «روح از [جمله امور غیبی و ناشی از] فرمانِ پروردگارِ من است و جز اندکی از دانش به شما ندادهاند».
و اگر مىخواستیم، قطعاً آنچه را به تو وحى كردهایم [از یادت] مىبردیم؛ آنگاه هیچ [کارگزار و] نگهبانی در برابر ما برای خود نمییافتی [که مانع فراموشیات گردد].
ولی [چنین نکردیم و این لطف، به خاطرِ] رحمتی از جانب پروردگارِ توست. بیتردید، همواره بخشش او بر تو بسیار است.
[ای پیامبر،] بگو: «اگر انس و جن [همگی] جمع شوند تا همانند این قرآن را بیاورند، [هرگز] همانندش را نخواهند آورد؛ هر چند آنان پشتیبان یکدیگر باشند».
و به راستى ما در این قرآن از هر گونه مثال [و اندرز و داستان] برای مردم آوردیم؛ ولى بیشتر مردم [از پذیرشِ آن] خودداری کردند [و] جز سرِ انكار نداشتند.
و گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم، مگر اینکه از زمین [مکه] چشمههایی برایمان جاری کنی
یا باغی از نخل و انگور داشته باشی و میان [درختان] آن، جویها روان گردانی.
یا چنان كه ادعا کردی، از آسمان پارههایی [از عذاب] بر سرمان بیفكنى یا الله و فرشتگان را در برابرمان حاضر کنی [تا به راستگوییات گواهی دهند]
یا خانهای [آراسته] از طلا داشته باشی یا در آسمان بالا روی؛ و هرگز بالا رفتنت را باور نمیکنیم مگر آنکه نوشتهای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم». بگو: «پروردگارم منزّه است. آیا من جز بشری فرستادهشده هستم؟»
و [چیزى] مانع ایمانآوردنِ مردم نشد ـ آنگاه كه هدایت برایشان آمد ـ جز اینكه گفتند: «آیا الله یک انسان را به پیامبری برانگیخته است؟»
[ای پیامبر،] بگو: «اگر در زمین [به جای انسان،] فرشتگانی بودند که [همچون شما] با آرامش راه میرفتند، قطعاً از آسمان فرشتهای را [از جنس خودشان به عنوان] پیامبر بر آنان نازل میکردیم».
بگو: «کافی است که الله میان من و شما گواه باشد. بیتردید، او همواره [نسبت] به بندگانش آگاه [و] بیناست.
و هر کس که الله او را هدایت کند، هدایتیافته[ی واقعی] است و هر کس را که گمراه سازد، هرگز جز او [= الله] دوستانی برایشان نخواهی یافت؛ و آنان را در قیامت، نابینا و گنگ و ناشنوا محشور میگردانیم [در حالی که] بر صورتهایشان [کشیده میشوند]؛ جایگاهشان دوزخ است [که] هر گاه شعلهاش فرونشیند، شرارهای بر آنان مىافزاییم.
این جزای آنان است؛ چرا كه آیات ما را انكار كردند و گفتند: «آیا هنگامی که استخوانهایی [پوسیده و] پراکنده شدیم، دوباره با آفرینشی جدید برانگیخته میشویم؟»
آیا ندانستند الله كه آسمانها و زمین را آفریده است، میتواند همانند آنان را بیافریند و اَجَلی برایشان تعیین کرده است كه هیچ تردیدی در آن نیست؟ و[لى] ستمکاران جز انكار [چیزى را] نپذیرفتند.
[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «اگر شما مالک گنجینههای [بخشش و] رحمتِ پروردگارم بودید، [باز هم] از بیم خرج کردن [و تنگدستی] از انفاق خوداری میکردید؛ و انسان همواره بخیل [و تنگنظر] است».
و به راستی، ما نُه معجزۀ روشن [را به عنوان نشانههای پیامبری] به موسی دادیم؛ پس از بنیاسرائیل بپرس آنگاه که [موسی] نزدشان آمد و فرعون به او گفت: «ای موسی، یقیناً تو را افسونشده میپندارم».
[موسی] گفت: «تو قطعاً مىدانى كه اینها [= معجزات] را [کسی] جز پروردگار آسمانها و زمین نفرستاده است. [این معجزات،] دلایلی روشن [دربارۀ قدرت و یگانگی الله و راستگوییِ پیامبرش هستند]؛ و اى فرعون، به راستى که تو را هلاکشده [و زیاندیده] مىپندارم».
[فرعون] خواست که آنان [= بنیاسرائیل] را از آن سرزمین بیرون کند؛ و[لی ما] او و تمام کسانی را که همراهش بودند غرق کردیم.
و پس از [نابودیِ] او به بنیاسرائیل گفتیم: «در سرزمین [شام] ساکن شوید و هنگامی که وعدۀ آخرت فرارسید، همۀ شما را با هم [به صحرای محشر] میآوریم».
و این [قرآن] را بهحق نازل کردیم و بهحق [و بدون هیچ تحریف و تغییری] نازل شد؛ و [ای محمد،] تو را جز بشارتگر و بیمدهنده نفرستادیم.
و قرآنى [گرانقدر را] بخشبخش [و به مرور بر تو] نازل كردیم تا آن را با درنگ [و آهستگی] برای مردم بخوانى؛ و آن را به تدریج [و بر حسب رویدادهای مختلف] نازل كردیم.
[ای پیامبر، به کافران] بگو: «[چه] به آن ایمان بیاورید یا نیاورید [فرقی به حالتان ندارد]. بیتردید، كسانى كه قبل از [نزول] آن، دانش [کتابهای آسمانیِ پیشین را] یافتهاند، چون [آیات قرآن] بر آنان خوانده شود، سجدهكنان بر [زمین] مىافتند».
و میگویند: «پروردگارمان پاک و منزّه است. یقیناً وعدۀ پروردگارمان انجامشدنی است».
و [آنگاه] گریهکنان بر [زمین] مىافتند و [تلاوتِ قرآن و تدبر در آیاتش] بر فروتنیشان میافزاید.
بگو: «الله» را بخوانید یا «رحمان» را بخوانید؛ هر كدام را که بخوانید، نیكوترین نامها براى اوست». و [ای پیامبر،] نمازت را [آنچنان] به صدای بلند نخوان [که مشرکان بشنوند] و آن را [آنقدر نیز] آهسته نخوان [که حتی اصحابت نشوند]؛ و میان این [دو حالت،] راهى [میانه] بجوى.
و بگو: «ستایش مخصوص الله است که فرزندی [برای خویش] برنگزیده است و در فرمانروایی، هیچ شریکی ندارد و هرگز خوار و ناتوان نمیگردد که [نیاز به دوست و] کارساز داشته باشد» و او را بزرگ بدار؛ بزرگداشتی شایسته.