الجبار
الجَبْرُ في اللغة عكسُ الكسرِ، وهو التسويةُ، والإجبار القهر،...
از سهل بن ابوحثمه رضی الله عنه روایت است که می گوید: حبیبه دختر سهل همسر ثابت بن قیس بن شماس انصاری بود؛ حبیبه از ثابت خوشش نمی آمد چون ثابت چهره ی زیبایی نداشت؛ بنابراین نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: ای رسول خدا، وقتی او را می بینم اگر ترس از خدا نباشد، در چهره اش آب دهان می اندازم. این بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «أَتَرُدِّينَ عَلَيْهِ حَدِيقَتَهُ الَّتِي أَصْدَقَكِ؟»: «آیا باغی که به عنوان مهریه به تو داد، به او باز می گردانی؟». حبیبه گفت: بله؛ بنابراین رسول الله صلی الله علیه وسلم به دنبال ثابت فرستاد و باغش را به او بازگرداند و آنها را از هم جدا نمود؛ و این اولین خلع در اسلام بود.
حبیبه دختر سهل رضی الله عنها همسر ثابت بن قیس رضی الله عنه بود اما بودن و ماندن با او را دوست نداشت چون ثابت چهره ی زیبایی نداشت؛ و گفت: اگر ترس از الله نمی بود، در صورت او آب دهان می انداختم. اما از این کار خودداری می کرد چون می دانست حرام است؛ و به این ترتیب بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم به وی پیشنهاد نمود باغی را که ثابت به عنوان مهریه به او داده بود، به ثابت بازگرداند و به این صورت از وی جدا شود؛ چون با این وضعیت مصلحتی در ماندن حبیبه با ثابت نبود؛ و این اولین خلع در اسلام بود.