الصمد
كلمة (الصمد) في اللغة صفة من الفعل (صَمَدَ يصمُدُ) والمصدر منها:...
ما آن را قرآنى به زبان عربی پدید آوردیم، باشد که خردورزى كنید.
این كتاب، كه بلندمرتبه و حكمتآموز است، در لوح محفوظ نزد ما ثبت شده است [و دستخوش تغییر نخواهد شد].
آیا به صِرف اینكه شما [مشرکان،] گروهی اسرافکارید [و پیام الهی را انكار مىكنید، نزول] قرآن را از شما بازداریم؟
چه بسیار پیامبرانى كه در میان پیشینیان فرستادیم.
ولی هر پیامبری به سوی آنان میآمد، مسخرهاش میکردند.
ما افرادی نیرومندتر از مشرکان مکه را هلاک کردهایم؛ و داستان [عبرتانگیز] پیشینیان گذشت.
[ای پیامبر] اگر از مشرکان بپرسی: «آسمانها و زمین را چه کسی آفریده است؟»، قطعاً میگویند: «[الله] شکستناپذیر دانا».
همان [پروردگاری] كه زمین را محل آسایش شما قرار داد و راههایی در آن برایتان پدید آورد تا راه یابید.
و همان ذاتی كه باران را از آسمان به مقدار معینى فرستاد؛ آنگاه سرزمین خزانزده و خشک را به وسیلۀ آن حیات بخشیدیم؛ شما نیز همین گونه [از گورها] بیرون آورده مىشوید.
پروردگاری كه تمام مخلوقات را آفرید و از کشتیها و چهارپایان، وسیلۀ سوارى برایتان پدید آورد؛
تا بر پشت آنها قرار گیرید و آنگاه كه بر آنها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد كنید و بگویید: «پاک و منزه است کسی كه این [وسیله] را در خدمت ما گماشت و[گرنه] ما خود توان این کار را نداشتیم؛
مشرکان از میان بندگان الله، سهمى [از فرزند] برایش قرار دادند. به راستى كه انسان آشكارا ناسپاس است.
آیا [میپندارید] الله از میان آفریدگانش، دختران را انتخاب كرده و پسران را به شما اختصاص داده است؟
اما هر گاه به یكى از آنان، همان چیزی را بشارت دهند که براى الله رحمان قائل هستند [= تولد دختر]، در حالى كه خشم خود را فرومىخورد، چهرهاش [از اندوه] تیره مىگردد.
آیا کسی را که در زیور [و راحتی] پرورش مییابد و در [هنگام] جدال [قادر به] تبیین مقصودش نیست [به الله نسبت میدهید؟]
مشرکان، فرشتگان را كه بندگانِ [الله] رحمانند، مؤنث پنداشتند. آیا به هنگام آفرینش آنان حضور داشتند؟ سخنانشان ثبت میگردد و [در روز قیامت،] بازخواست خواهند شد.
[آنان برای توجیهِ شرکِ خود] میگویند: «اگر [الله] رحمان میخواست، ما فرشتگان را عبادت نمیکردیم». آنان در مورد این [سخن] بىاطلاعند و جز سخن دروغ نمىگویند.
آیا پیش از قرآن كتابى به آنان دادهایم كه به آن استدلال كنند؟
بلکه میگویند: «نیاکانمان نیز همین آیین را داشتند و ما [نیز] راه آنان را دنبال میکنیم».
پیش از تو نیز هر [پیامبرِ] هشداردهندهای را به هر شهری فرستادیم، ثروتمندانِ سرکشِ آن شهر میگفتند: «نیاکانمان نیز همین آیین را داشتند و ما [نیز] راه آنان را دنبال میکنیم».
[پیامبرشان] میگفت: «اگر آیینى هدایتبخشتر از آنچه نیاکانتان داشتند آورده باشم [باز هم از آنان پیروی میکنید]؟ آنان [در پاسخ] میگفتند: «[آری،] پیامى را كه مأمور [ابلاغ] آن شدهاید، انكار مىكنیم».
ما نیز از آنان انتقام گرفتیم؛ پس بنگر که سرانجامِ تكذیبكنندگان چگونه بود.
[یاد کن] هنگامی را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: «از آنچه شما عبادت میکنید، بیزارم؛
مگر از كسى كه مرا آفریده است كه او هدایتم خواهد كرد».
ابراهیم، یكتاپرستى را در میانِ نسلهای پس از خود، سخنى ماندگار قرار داد؛ باشد که [به پیشگاه الهی] بازگردند.
بلکه اینان [که در مکه آلوده به شرک هستند] و پدرانشان را [از نعمتهای دنیا] برخوردار كردم تا آنكه حق [= قرآن] و پیامبری روشنگر به سراغشان آمد؛
و آنگاه كه حق [= قرآن] به سویشان آمد، گفتند: «این جادوست و آن را انكار مىكنیم»؛
و گفتند: «چرا این قرآن بر مردى بزرگ از دو شهرِ [مکه و طائف] نازل نشده است؟»
آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مىكنند؟ ماییم كه روزی [و معیشت] آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم كردهایم و آنان را نسبت به هم، به درجاتى برتری بخشیدهایم تا از خدماتِ [متقابلِ] یكدیگر استفاده كنند؛ و رحمت پروردگارت از اموالى كه جمع مىكنند بهتر است.
اگر [نگرانى از آن] نبود كه همۀ مردم [در دنیاطلبى و انكار الله] یك گروه شوند، سقف خانۀ كسانى را كه به الله رحمان ایمان ندارند، از نقره قرار مىدادیم و نیز پلههایى [در آن مینهادیم] كه بتوانند از [طبقاتِ] آن [خانه] بالا روند؛
و برای خانههایشان درهایی [از طلا] میگذاشتیم و تختهایی [قرار میدادیم] که بر آن تکیه زنند؛
و تجمل [و زینتهای] فراوان [برایشان فراهم میکردیم] و تمام اینها بهرۀ [ناچیز] زندگی دنیاست؛ و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است.
هر کس از یاد [الله] رحمان دل بگرداند، شیطانى بر او مىگماریم تا همنشینش باشد [و همواره او را فریب دهد].
شیاطین، این گروه را از راه [الله] بازمیدارند؛ ولی آنان گمان میکنند که هدایتیافتهاند.
تا آنگاه كه [در قیامت] نزد ما بیاید، [به شیطانِ همنشینش] میگوید: ای كاش میان من و تو، فاصلهاى به دورى شرق و غرب بود! چه همنشین بدی بودى!».
[الله میفرماید:] «امروز [پشیمانى] سودى به حالتان نخواهد داشت؛ زیرا ستم كردهاید و همگی در عذاب شریكید».
[ای پیامبر،] آیا میتوانی [پیام خود را] به گوش ناشنوایان برسانى یا نابینایان و گمراهانِ آشكار را [به راه راست] هدایت كنى؟
پس اگر تو را [پیش از عذاب آنان از دنیا] ببریم، [در هر حال،] از آنان انتقام خواهیم گرفت.
یا عذابى را كه به آنان وعده دادهایم، [در دوران زندگیات] به تو نشان خواهیم داد؛ زیرا ما بر آنان اقتدار [کامل] داریم.
به آنچه بر تو وحی میشود تمسّک بجوی که بیگمان، بر راه راست قرار داری.
تردیدی نیست که قرآن برای تو و قومت مایۀ اندرز [و سربلندی] است و [در روز قیامت، دربارۀ ایمان و عمل به آن] بازخواست خواهید شد.
از پیامبرانی که پیش از تو فرستادیم بپرس که آیا غیر از [الله] رحمان، معبودانی برای عبادت قرار دادهایم [مسلّماً چنین نیست].
ما موسى را با معجزات خویش به سوى فرعون و سران قومش فرستادیم و به آنان گفت: «من فرستادۀ پروردگار جهانیانم»؛
و هنگامی که آیات [و معجزات] ما را بر آنان ارائه كرد، همگی به آنها خندیدند.
هر معجزهاى به آنان ارائه دادیم، یكى از دیگرى بزرگتر بود و [چون همه را تكذیب كردند،] آنان را به عذاب گرفتار كردیم؛ باشد که [از کفر] بازگردند.
[پس هنگامی که گوشهای از عذاب الهی را چشیدند،] گفتند: «اى جادوگر! از پروردگارت ـ بنا به عهدى كه با تو دارد ـ بخواه [تا عذاب را از ما دور كند] كه ما [دیگر] راهیافتهایم».
اما هنگامی که عذاب را از آنان برداشتیم، پیمان شكستند.
فرعون در میان قوم خود ندا سر داد و گفت: «اى قوم من، آیا فرمانروایىِ مصر در اختیار من نیست و این نهرها از دامنۀ قصرِ من جریان ندارد؟ آیا [قدرت و عظمتم را] نمىبینید؟
من از این مردِ بىمقدار که [حتی] نمىتواند به روشنى سخن بگوید، شایستهترم.
چرا [به نشانۀ سروَرى،] دستبندهاى زرین [از آسمان] بر او افكنده نشده است [تا ثابت شود که پیامبر است]؟ یا چرا فرشتگان همراه او نیامدهاند؟»
او [= فرعون] قوم خود را به [بیخردی و] سبُكسَرى كشاند و همگی مُطیع او شدند. حقا که آنان [نسبت به اوامر الهی] نافرمان بودند.
پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتیم و همگی را [در دریا] غرق کردیم.
آنگاه آنان را در شمارِ پیشگامان [کفر و نافرمانی] و عبرتی [برای آیندگان] قرار دادیم.
و هنگامی که [داستانِ تولد] پسر مریم مطرح شد، قومِ تو [که گمان کردند میتوانند مانند نصاری چند معبود داشته باشند] به ناگاه، شادی و هیاهو به راه انداختند.
و گفتند: «معبودان ما بهترند یا عیسی؟» آنان این سخن را تنها براى جدال با تو عنوان كردند؛ به راستی که گروهى ستیزهجو هستند.
عیسى فقط بندهاى است كه نعمت [رسالت] بر او ارزانى داشتیم و او را نمونهای [از قدرت الهی] براى بنیاسرائیل قرار دادیم.
اگر مىخواستیم، [همۀ شما انسانها را نابود میکردیم و] به جای شما، فرشتگانى پدید مىآوردیم كه در زمین جانشین [شما] شوند.
[تولدِ] عیسى [و معجزۀ حیات بخشیدن او،] دلیلى براى قیامت است؛ پس هرگز در مورد قیامت شک نكنید و پیرو من باشید كه راه راست همین است.
[آگاه باشید که] شیطان شما را [از راه الله] بازندارد؛ چرا كه او دشمن آشكار شماست.
و چون عیسى [معجزات و] نشانههاى روشن بر آنان ارائه كرد، گفت: «من حکمت برایتان آوردهام تا [به آن راه یابید] و برخى از موارد اختلافتان را روشن كنم؛ پس از الله پروا کنید و مطیع [دستورهای] من باشید.
الله پروردگار من و شماست؛ پس او را عبادت کنید که راهِ راست همین است».
آنگاه گروههای [مختلف] بنیاسرائیل میان خود [دربارۀ عیسی] دچار اختلاف شدند؛ پس وای بر ستمکاران از عذاب روز دردناک!
آیا جز این انتظار دارند كه قیامت ـ در حالی که غافلند ـ ناگهان بر آنان فرا رسد؟
دوستان [دنیایى،] در آن روز، دشمن یكدیگرند؛ مگر پرهیزگاران.
[الله به آنان میفرماید:] «ای بندگانِ [پرهیزكارِ] من، امروز ترس و اندوهى نخواهید داشت.
همان بندگانى كه به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم [فرمانِ ما] بودند.
شما و دیگر مؤمنانی که همچون شما هستند، به بهشت درآیید تا [از نعمتهای جاودانش بهرهمند گردید و] شادمان شوید.
ظرفها و جامهای زرین پیرامونشان مىگردانند؛ و هر چه دلها بخواهد و دیدهها از آن لذت بَرَد، در آنجا هست؛ و شما در بهشت جاودانهاید.
این همان بهشتى است كه در برابر رفتارتان به شما دادهاند.
میوههاى فراوانی در آنجا در اختیار دارید كه از آنها مىخورید.
[در حالى كه عذاب] از آنان كاسته نمیشود و در یأس و نومیدی فرورفتهاند.
ما به آنان ستم نكردیم؛ بلکه آنها خود به خویشتن ستم میکردند.
[دوزخیان، نگهبان آتش را صدا میزنند و] فریاد برمیآرند: «اى مالک [كاش] پروردگارت كار ما را یكسره كند [و ما را بمیراند]». او میگوید: «نه، شما [در این عذاب] ماندگارید».
به راستی ما حق را برای شما آوردیم؛ ولی بیشتر شما از آن کراهت داشتید.
آنان عزمِ [خود را برای توطئه علیه تو] جزم كردند؛ ما نیز ارادۀ محکمی [بر ناکام گذاشتنِ آنان] داریم.
آیا مىپندارند كه ما سخنان سِرّى و نجوایشان را نمىشنویم؟ آرى، فرشتگان ما در كنارشان [هستند و همه چیز را] ثبت مىكنند.
[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «اگر [به فرض محال، الله] رحمان فرزندى داشت، من نخستین عبادتکننده [او] بودم».
[معبود یگانهای كه] پروردگار آسمانها و زمین و عرش است، از توصیفِ [جاهلانه] آنان منزه است.
پس [ای پیامبر،] آنان را [به حال خود] بگذار تا یاوهگویی کنند و به بازى سرگرم باشند تا سرانجام، با روز موعود [= قیامت] مواجه شوند [و سزای اعمالشان را ببینند].
او تعالی است که در آسمان و زمین معبود است؛ و او حکیم داناست.
پربرکت و بزرگوار است ذاتی که فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، از آنِ اوست؛ و آگاهى از [لحظۀ برپایىِ] رستاخیز تنها در اختیار اوست و [همگی] به پیشگاه او بازگردانده مىشوید.
كسانی كه [مشركان] به جاى الله [به نیایش] مىخوانند، قادر به شفاعت نیستند؛ مگر افرادى كه به [کلمۀ توحید و] حق گواهى مىدهند.
و اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آنان را آفریده است، مسلّماً میگویند: «الله»؛ پس چگونه [از حق] برمیگردند؟
[شکایت و] سخن پیامبر [این بود:] «پروردگارا، اینان قومی هستند که ایمان نمیآورند».
[ای پیامبر،] از آنان درگذر و [برای رهایی از شرّشان] بگو: «سلام بر شما»؛ به زودى خواهند دانست [که عذابشان چگونه است].