الأحد
كلمة (الأحد) في اللغة لها معنيانِ؛ أحدهما: أولُ العَدَد،...
بیگمان ما این (کتاب) را قرآنی عربی قرار دادیم، شاید که شما (آن را) در یابید.
و به راستی که آن در ام الکتاب (لوح محفوظ) نزد ما بلند مرتبه (و) حکمت آمیز است.
آیا بدان سبب که شما (مشرکان) گروهی اسرافکارید، اعراض کنان این پند (قرآن) را از شما بگیریم؟!.
و چه بسیار پیامبرانی که (برای هدایت) به میان پیشینیان فردستادیم.
و هیچ پیامبری به سوی آنان نیامد، مگر اینکه او را مسخره (و استهزاء) میکردند.
پس ما (کافرانی) نیرومندتر از اینها (= کفار قریش) را هلاک کردیم، و داستان پیشینیان گذشت.
(ای پیامبر) اگر از آنها (= مشرکان) بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟» یقیناً میگویند: «(الله) پیروزمند دانا آنها را آفریده است».
(همان) کسیکه زمین را برای شما گهواره (و محل آسایش) قرار داد، و برای شما در آن راههایی قرار داد، باشد که هدایت شوید.
و (آن) کسیکه از آسمان آبی بهاندازۀ (معین) فرو فرستاد، پس با آن (آب) سرزمین مرده را زنده کردیم شما (نیز) اینگونه (پس از مرگ، از گورها) بیرون آورده میشوید.
و (آن) کسیکه همۀ اصناف را (جفت) آفرید، و برای شما از کشتی و چهار پایان مرکبهایی قرار داد که (بر آنها) سوار شوید.
تا بر پشتشان (درست) قرار گیرید، آنگاه چون بر آنها قرار گرفتید (و سوار شدید) نعمت پروردگارتان را یاد کنید، و بگویید: «پاک و منزه است کسیکه این را برایمان مسخر گرداند، و (گرنه) ما توانایی آن را نداشتیم،
و آنها برای او (الله) از میان بندگانش جزئی (= فرزندی) قرار دادند، بیگمان انسان نا سپاس آشکاری است.
آیا از (میان) آنچه میآفریند دختران را (برای خود) انتخاب کرده است، و پسران را برای شما بر گزیده است؟!
و چون یکی از آنها را به (تولد) همان چیزیکه برای (الله) رحمان نسبت داده، مژده دهند، (از شدت ناراحتی) چهرهاش سیاه گردد، و او خشمگین شود.
آیا کسی را که در زیور (و زینت) پرورده میشود، و او در (هنگام) جدال (قادر به) آشکار (و تبین مقصودش) نیست (به الله نسبت میدهید؟!).
و آنها فرشتگان را که بندگان (الله) رحمان هستند، مونث پنداشتند، آیا به هنگام آفرینش آنها (آنجا) حاضر بودهاند؟ به زودی گواهی آنان نوشته خواهد شد، و (ازآن) باز خواست میشوند.
و گفتند: «اگر (الله) رحمان میخواست، ما آنها را پرستش نمیکردیم» آنان به این (امر) هیچ گونه علمی ندارند، آنان جز دروغ (چیزی) نمیگویند.
آیا پیش از این (قرآن) کتابی به آنان دادهایم پس آنان به آن تمسک میجویند؟!
بلکه میگویند: «بیگمان ما نیاکان خود را بر آیینی یافتیم، و ما (نیز) از پی آنها (میرویم و) هدایت یافتهایم».
و اینگونه در هیچ (شهر و) قریهای پیش از تو هشداردهندهای نفرستادیم، مگر اینکه متنعمانش گفتند: «ما نیاکان خود را بر آیینی یافتیم، و بیگمان ما به (اعمال و) آثار آنها اقتداء میکنیم».
(پیامبرشان) گفت: «آیا اگر برای شما چیزی هدایتکنندهتر از آنچه که نیاکانتان را بر آن یافتید، آورده باشم؟! (بازهم به آنها اقتداء میکنید؟!) گفتند: «(آری،) ما به آنچه که شما به آن فرستاده شدهاید، کافریم».
بنا براین از آنها انتقام گرفتیم، پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود!
و (به یاد آور) را هنگامیکه ابراهیم به پدرش و قومش گفت: «بیگمان من از آنچه میپرستید، بیزارم،
مگر آن کسیکه مرا آفریده، و او به زودی هدایتم خواهد کرد».
و (ابراهیم) این کلمۀ (توحید) را (کلمۀ پاینده) در نسلهای بعد از خود قرار داد، باشد که (به سوی الله) باز گردند.
بلکه، آنان و پدرانشان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم، تا حق و فرستادهای آشکار برایشان آمد.
و هنگام که حق برایشان آمد، گفتند: «این سحراست، و ما (نسبت) به آن کافریم».
و گفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگ، از (مردم) این دو شهر (مکه و طایف) نازل نشده است؟!».
آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟! ما روزی (و معیشت) آنها را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردیم، و بعضی را بر بعضی (درجات و) برتری دادیم، تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به خدمت گیرند، و رحمت پروردگارت از (تمام) آنچه گرد میآورند، بهتراست.
اگر (چنین) نبود که همۀ مردم یک امت میشدند، یقیناً ما برای خانههای کسانیکه به (الله) رحمان کافر میشدند، سقفهای از نقره قرار میدادیم، و (نیز) نردبانهایی که از آن بالا روند.
و برای خانههایشان درها و تختهایی (نقرهای، قرار میدادیم) که بر آن تکیه زنند.
و تجمل (و زینتهای) فراوان (برایشان قرار میدادیم) و تمام اینها بهرۀ (ناچیز) زندگی دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است.
و هرکس از یاد (الله) رحمان غافل (و روی گردان) شود، برای او شیطانی بر میگماریم، پس همواره آن (شیطان) قرین (و همنشین) او باشد.
و آنها (= شیاطین) اینها (=انسانها) را از راه (الله) باز میدارند، و گمان میکنند که آنان هدایت یافتهاند.
تا زمانی که (در روز قیامت) نزد ما آید، (به همنشین خود) میگوید: «ای کاش میان من و تو مسافت شرق و غرب فاصله بود، پس تو چه بد همنشینی بودی».
(الله میفرماید:) «چون ستم کردید، امروز (این گفتهها) هرگز سودتان ندهد، چرا که (همۀ) شما در عذاب شریک هستید».
(ای پیامبر) آیا تو میتوانی به کران (سخنی) بشنوانی، یا کوران، و آنهایی را که در گمراهی آشکار هستند، هدایت کنی؟!
پس اگر تو را (از این دنیا) ببریم، بیگمان ما از آنها انتقام خواهیم گرفت.
یا آنچه را که به آنها وعده دادهایم، به تو نشان میدهیم، پس یقیناً ما بر آنها توانا هستیم.
پس به چیزی که به تو وحی شده است تمسک بجوی، که بیشک تو بر راه راست هستی.
و بیگمان این (قرآن) برای تو و قومت پند (و سربلندی) است، و به زودی باز خواست خواهید شد.
و از پیامبرانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از (الله) رحمان، معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟!
و به راستی ما موسی را با نشانههای خود به سوی فرعون و درباریان او فرستادیم، پس گفت: «بیگمان من فرستادۀ پروردگار جهانیان هستم».
پس چون با نشانههای ما (به سوی) آنها آمد، ناگاه (همه) از آن خندیدند.
و ما هیچ نشانه (و معجزهای) به آنها نشان نمیدادیم، مگر اینکه از دیگری بزرگتر (و مهمتر) بود، و آنها را به عذاب گرفتار کردیم، باشد که (توبه کنند و) باز گردند.
و (به موسی) گفتند: «ای جادوگر! پروردگارت را با عهدی که با تو کرده، برای ما بخوان، بیگمان ما هدایت خواهیم یافت».
پس چون عذاب را از آنها برطرف ساختیم، آنگاه آنها عهد شکنی کردند.
و فرعون در (میان) قوم خود ندا داد، گفت: «ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر، و این نهرها که زیر (کاخ) من روان است، از آنِ من نیست؟! آیا نمیبینید؟!
بلکه من بهترم، از این مردی که خوار است، و نمیتواند درست سخن بگوید.
پس چرا بر او دستنبدهای طلا فرو فرستاده نشده، یا (چرا) فرشتگان صف کشیده همراه او نیامدهاند، (تا او را یاری کنند)؟!».
پس (فرعون) قوم خود را (بیخرد و) سبک شمرد، پس آنها از او اطاعت کردند، بیگمان آنها گروهی فاسق بودند.
پس چون ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم، و همگیشان را (در دریا) غرق کردیم.
آنگاه آنها را در شمار گذشتگان و عبرتی (برای آیندگان) قرار دادیم.
و چون (دربارۀ آفرینش) فرزند مریم مَثَلی زده شد، ناگهان قوم تو از آن (شادی کنان) داد و فریاد زدند.
و گفتند: «آیا معبودان ما بهترند یا او؟». آنها آن (مثل) را جز برای جدال (و لجاجت) با تو نزدند، بلکه آنها گروهی ستیزه جویند.
او (=عیسی) جز بندهای نبود که ما بر او نعمت بخشیدیم، و او را (مایۀ) عبرت برای بنی اسرائیل گرداندیم.
و اگر میخواستیم به جای شما فرشتگانی قرار میدادیم که در (روی) زمین جانشین (شما) باشند.
و بیگمان او (= عیسی) نشانهای برای قیامت است [ یعنی: نزول عیسی علیه السلام از نشانههای قیامت است، و روایات نزول حضرت عیسی علیه السلام از آسمان، متواتر میباشد.]، پس هرگز در آن (= قیامت) شک نکنید، و از من پیروی کنید، (که) این راه راست است.
و شیطان شما را (از راه حق) باز ندارد، بیگمان او برای شما دشمنی آشکار است.
و چون عیسی با دلایل (و معجزات) روشن آمد، گفت: «من برای شما حکمت آورده ام، و (آمده ام) تا چیزهایی را که درآن اختلاف دارید، برایتان روشن کنم، پس از الله بترسید، و از من اطاعت کنید.
بیگمان الله پروردگار من، و پروردگار شما ست، پس او را بپرستید، (که) این راه راست است».
آنگاه گروهای (مختلف، بنی اسرائیل) میان خود (دربارۀ عیسی) اختلاف کردند، پس وای بر کسانیکه ستم کردند، از عذاب روز دردناک!
آیا (چیزی) جز قیامت را انتظار میکشند، که ناگهان و در حالیکه بیخبرند به سراغشان بیاید.
دوستان درآن روز (قیامت) دشمن یکدیگرند، جز پرهیزگاران.
ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شما است، و نه شما اندوهگین میشوید.
(همان) کسانیکه به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند.
شما و همسرانتان با شادمانی (و اکرام) به بهشت وارد شوید.
بر (گرداگرد) آنها سینیهایی زرین (غذا) و (نیز) جامهای (طلایی، شراب) میگردانند، و در آن (بهشت) آنچه دلها تمنا میکند، و چشمها از آن لذّت میبرد، وجود دارد، و شما در آن همیشه خواهید بود.
و (این) همان بهشتی است، که به (پاداش) آنچه که انجام میدادید، آن را به ارث بردهاید.
در آن (بهشت) برای شما میوۀ فراوانی است، که از آن میخورید.
(عذاب) از آنها کاهش نمییابد، و آنها در آن (از همه چیز) نا امید هستند.
و (ما) به آنها ستم نکردیم، لیکن آنان خود ستمکار بودند.
و (آنها) فریاد میزنند: «ای مالک، (بخواه) که پروردگارت کار ما را یکسره کند (و بمیراند)». (او) گوید: «بیگمان شما (در این جا) ماندنی هستید».
به راستی ما حق را برای شما آوردیم، و لیکن بیشترتان از حق کراهت داشتید.
آیا آنها (= مشرکان مکه) تصمیم قاطع بر کاری گرفتند، پس ما (نیز) تصمیم (واردۀ) قاطع (دربارۀ آنها) داریم.
آیا آنها میپندارند که ما راز گویی و (سخنان) در گوشی آنان را نمیشنویم؟! آری، (می شنویم) و فرستادگان ما (از فرشتگان) نزد آنها (هستند) و مینویسند.
(ای پیامبر، به مشرکان) بگو: «اگر (به فرض محال) برای (الله) رحمان فرزندی بود، پس من نخستین پرستندگانش بودم».
پاک و منزه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار عرش، از آنچه آنها توصیف میکنند.
پس (ای پیامبر) آنها را (به حال خود) رها کن، تا (در باطل) غوطه بخورند، و به بازی سرگرم باشند، تا روزی را که به آنها وعده شده است، ملاقات کنند (و سزای اعمال خود را ببینند).
و او کسی است که در آسمان معبود است، و در زمین (نیز) معبود است، و او حکیم داناست.
و پر برکت و بزرگوار است کسیکه فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دواست، از آنِ اوست. و علم (برپا شدن) قیامت نزد اوست، و (همه) به سوی او باز گردانده میشوید.
و کسانی را که به جای او میخوانند، اختیار شفاعت ندارند، مگر کسانیکه به حق گواهی دادند، و آنان (به خوبی) میدانند.
و اگر از آنها (= مشرکان) بپرسی، چه کسی آنها را آفریده است، قطعاً میگویند: «الله» پس چگونه (از حق) منحرف میشوند؟!
و (شکایت و) گفتار او (= پیامبر) (این بود:) «پروردگارا! بیگمان اینها قومی هستند که ایمان نمیآورند».
پس (ای پیامبر) از آنها در گذر، و بگو: «سلام (بر شما)». پس به زودی خواهند دانست [ این آیات پیش از فرض شدن جهاد نازل شده است. (تفسیر طبری و ابن کثیر).].